We are going to Winnipeg

اطلاعاتی پیرامون مهاجرت به کانادا بصورت پذیرش استانی ( منیتوبا-وینیپگ)

We are going to Winnipeg

اطلاعاتی پیرامون مهاجرت به کانادا بصورت پذیرش استانی ( منیتوبا-وینیپگ)

مهاجرت از حرف تا عمل

 

 شرایط برای رفتن هر چقدر سخت باشه نهایتا میشه رفت . اصل قضیه اونوره که حالا بعد از رفتن چی؟چه کار میخواهی بکنی . چطور هزینه زندگی رو تامین بکنی . آیا فقط میخواهی درس بخونی یا میخواهی کار بکنی . اگر فقط درس بخونی که خیلی هزینه بره . اگر بخواهی کار بکنی که باید زبان خیلی خیلی خیلی !  قوی داشته باشی. همه اینها رو گفتم که بگم فقط رفتن مهم نیست . چطور رفتن و برای چی رفتن مهمه .باید ببینی میتونی در جایی که شاید هیچ هم صحبتی بجز همسرت نداری میتونی دوام بیاری . بعد از ظهر جمعه ( یکشنبه ) که دل آدم مامانش ! رو میخواد رو میتونی تحمل کنی؟ اینجا در هر طبقه اجتماعی که باشی اونجا درابتدای ورود در پایین ترین طبقه اجتماعی قرار میگیری . آدم مجبوره هر کار سطح پایینی رو انجام بده برای اینکه درآمد داشته باشه . گفتنش آسونه ولی تصور اینکه داری کف ساختمونی رو تی میکشی در حالی که رهگذر ها بی اعتنا به تو از کنارت رد میشند و میروند آدم رو ازاوج رویا به دیوار واقعیت میکوبونه . اینکه بچه ها بتونند در کنار سایر بچه های اونجا از امکانات وشرایط یکسان برخوردار باشند . هر سختی که اینجا هست اونجا ممکنه در ابتدای کار چند برابر باشه .

البته که با تلاش و پشت کار و داشتن امید میشه تمام قله ها رو فتح کرد . اما به قول بزرگی برای داشتن اون چیزی که هیچ وقت نداشتی باید کسی یاشی که هیچ وقت نبودی . پس باید با خودی که تا الان بودی خداحافظی کنی.شاید نیاز باشه ایده آل ها و خواسته هات رو از دنیای اطرافت تغییر بدی تا بتونی اون کسی باشی که هیچ وقت نبودی.
مسئله دیگه این هست که باید ببینی بعد از رفتن قراره چی بدست بیاری. اگر فقط برای زندگی کردن و گذران عمر باشه که همینجا هم داریم گذران عمر میکنیم. اگر گرفتن مدرک بالاتره باید ببینی با اون مدرک بالاتر چه کار میخواهی بکنی . اگر هدف گرفتن مدرک بالاتر و برگشتن باشه مسئله به کلی فرق میکنه اما اگر هدف زندگی کردن باشه باید ببینی زندگی در اونجا میتونه اون حس خوشبختی و آرامش رو که نهایتا همه به دنبال اون هستند رو به تو بده یا نه . این رو هم بگم که نسخه هیچ کس به درد کس دیگه نمیخوره . هر کس تعریفش از خوب بودن یا بد بودن اونجا فقط از دید خودشه . هر آدمی برای خودش روحیات و خلق و خوی خودش رو داره . به نظر من تصمیم گیری تو این مورد نیاز به این داره که آدم خودش رو و روحیاتش و توانایی هاش و خواسته هاش از زندگی و هدفش از زندگی در اونجا رو خوب بشناسه و بعد تصمیم گیری کنه . این تصمیم خیلی مهمیه که با سرنوشت آدم سر و کار داره . اینکه تو هرچی اینجا ساختی و کاشتی همه رو تبدیل به دلار کنی و بریزی تو یه چمدون با خودت ببری یه مملکت دیگه که اونجا  باید از صفر شروع کنی .
اینها رو گفتم که بگم  صحبت کردن از رفتن ساده است !  ولی پای عملش که بیاد وسط باید مرد( زن) روزهای سخت باشی( که میدونم هستی) .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد